دخترم نفس باباش شد!
اولین باری که بابایی تورو دید توی بیمارستان فردای روز تولدت بود. راستشو بخوای بابایی اولش میترسید که نی نی بغل کنه میگفت بلد نیستم اولین بارم که تورو دید با کمک خودم بغلت کردو همش میترسید که نکنه تو اذیت بشی! اما همون یبار کافی بود واسه یاد گرفتنش چندساعت بعد که همه باهم اومدیم خونه دیگه بابایی دلش نمیومد تورو بزاره توی تخت . همون یبار بغل کردنت واسه اینکه بشی نفس باباییت کافی بود! از اون لحظه به بعد توشدی عمرو نفس ما.
نویسنده :
مامان و بابا
13:01